دروغ در فضایل اخلاقى در كمالات روحى سه جور دروغ تصور مىشود یكى آن است كه دروغ گو مىداند كه فاقد فضیلت است و به دروغ، ادعاى داشتنفضیلت دارد مىداند كه عاطفه ندارد، ولى ادعاى عاطفه مىكند
قیمت فایل فقط 13,000 تومان
دروغ در دیندارى
دروغ در فضایل اخلاقى
در كمالات روحى سه جور دروغ تصور مىشود:
یكى آن است كه دروغ گو مىداند كه فاقد فضیلت است و به دروغ، ادعاى داشتنفضیلت دارد; مىداند كه عاطفه ندارد، ولى ادعاى عاطفه مىكند.
دیگر آن كه حقیقت فضیلت را به درستى ندانسته و در تشخیص مصداق، اشتباهمىكند و دعوى داشتن فضیلت دارد. حسود است و به شخصیتى حسد مىورزد، ولىحسادت خود را تنفر از ریا كارى و عوام فریبى مىپندارد.
سوم آن كه حقیقت فضیلت را به خوبى مىداند و خودش هم فاقد آن است، ولىزیادى خود خواهى و شدت خود پسندى موجب مىشود كه خود را داراى آنفضیلتبداند. او اگر وجدان خود را حاكم قرار دهد، پى مىبرد كه داراى آن فضیلتنمىباشد، ولى چیزى كه در میان افراد خود پسند یافت نمىشود وجدان مىباشد وبس; خود خواهى راه حقیقت و سعادت را بر این دسته بسته است.
معمولا خود پسندى، بیشتر در كسانى یافت مىشود كه تا حدى در موقعیتى كهدارند موفقیتى به دست آورده باشند، هر چند آن موفقیت، كوچك باشد و خودشانهم در پیدایش آن، چندان سهیم نباشند، بلكه آن را اوضاع و احوال خانوادگى یا محلىایجاد كرده باشد.
دروغ در ایمان
عربهایى به حضور رسول خداصلى الله علیه وآله شرفیاب مىشدند و ادعاى ایمان مىكردند.آنها یا حقیقت ایمان را نمىدانستند و یا اگر مىدانستند، خود پسندى، آنها را دچاراشتباه كرده بود و چنین مىپنداشتند كه ایمان دارند. خداى در قرآن ادعاى آنان راتكذیب مىكند و از طریق پیامبرش مخاطبشان قرار داده و مىگوید: هنوز ایمان دردلهاى شما داخل نشده است:
قالت الاعراب آمنا، قل لم تؤمنوا و لكن قولوا اسلمنا، و لما یدخل الایمان فىقلوبكم.
سپس قرآن معناى ایمان را بیان مىكند:
«انما المؤمنون الذین آمنوا بالله و رسوله ثم لم یرتابوا و جاهدوا باموالهم وانفسهم فى سبیل الله اولئك هم الصادقون; .
مردم با ایمان كسانى هستند كه به خداى و پیامبرش ایمان آوردند و به دیگران گمان بدنبردند و با مال و جانشان در راه خدا جهاد كردند; آنها راست گو مىباشند و بس.
یعنى اگر این گونه مردم، ادعاى ایمان كنند، راست مىگویند، چون حقیقت ایمانرا واجدند و از این سعادت برخوردار و گرنه عرب بیابانى را كه كارش دزدى ویغماگرى بوده، با ایمان چهكار. از این كه قرآن معناى ایمان را بیان كرده، ممكن استاستفاده بشود كه دروغ عربها در ایمان، بر اثر ندانستن ماهیت ایمان بوده است.
دروغ با خدا
كسى كه نماز مىخواند، در سوره حمد، خداى بزرگ را مخاطب قرار داده ومىگوید: فقط تو را عبادت مىكنم. اگر این سخن را به راستى بگوید، خوشا به حالشكه به عالىترین مقام رسیده است، ولى بدبختانه بسیارى از ما مسلمانها چنیننیستیم، خدا را عبادت نمىكنیم، بلكه دنیا را عبادت مىكنیم، آن وقتبه خداى بزرگمىگوییم: تو را عبادت مىكنیم. گاهى نیز در عبادتهاى ناچیزمان براى خدا شریكقائل مىشویم، ولى به حضرتش عرض مىكنیم: فقط تو را عبادت مىكنیم نه كس دگررا. بسیارى از مسلمانان در حال نماز متوجه خدا نیستند، دل در جاى دیگر دارند، ولىبا زبان به خدا مىگویند: فقط تو را عبادت مىكنیم.
براى رسیدن به منظورى به هزاران در مىزنیم، حتى براى نوكرى بیگانگان آمادهمىشویم، به زشتترین عملها تن در مىدهیم، از شرافت، مردانگى، عفت، بلكه ازناموس خود، براى رسیدن به پشیزى یا به مقامى صرف نظر مىكنیم،آن وقت در حالنماز به خداى مىگوییم: فقط از تو كمك مىخواهیم.
دروغ در بیم و امید
یكى از صفات مسلمانى آن است كه مسلمان همیشه به رحمت الهى امیدوار باشدو در عین حال از غضب حضرتش بیمناك.
امیدوارى كار دل است و اثرش از رفتار و كردار ظاهر مىگردد; كسى كه اثرى ازامید در گفتار و رفتارش نیست، نبایستى به دروغ ادعاى امید كند. بیمناك بودن نیز ازصفات دل است كه از رنگ چهره و خصوصیات احوال، آشكار مىگردد. كسى كه ازغضب خداى بزرگ بترسد، چگونه جرات مىكند كه به محرمات الهى و كارهاى ناروانزدیك شود؟ امیر المؤمنینعلیه السلام پیوسته مىفرمود:
«از دروغ بپرهیزید! هر كسى امیدوار باشد در پى امید، روان است و هر كسى كههراسان باشد از آن چه مىترسد گریزان خواهد بود.»
در شیعه بودن
یك پنجم مسلمانان جهان را شیعه على مىگویند. شیعیان در كشورهاى مختلفاسلامى، پراكنده هستند و محكوم قدرتهاى كشورها هستند. شیعیان ایران چند صدسال بود كه از خود حكومتى نداشتند و در زیر سلطه اهل سنتبودند. همه چیز از آنسنیان بود و شیعیان فاقد همه چیز بودند و بدین حال روزگارانى را در محدودیتمىگذراندند، ولى در حدود چهار صد سال است (از زمان شاه اسماعیل صفوى كهحكومت ایران در دستشیعه قرار گرفت) آنها توانستند مراسم دینى خود را بهآزادى انجام دهند.
از آن موقع كشور ایران، به نام كشور شیعه خوانده شد و ملت ایران را ملتشیعهنامیدند. در میان عربهاى سنى مذهب، هر وقتبگویند عجمى، یعنى شیعى; حالآیا واقعا چنین است و ما ایرانىها حقیقتا شیعه هستیم و در این ادعا راست گوبه شمار مىآییم یا نه؟
بهتر آن است كه پاسخ این پرسش را نداده و ببینیم گذشتگان ما هنگامى كه درحضور اولیاى خدا این ادعا را مىكردند، با چه وضعى رو به رو مىشدند و چهمىشنیدند; اینك چند نمونه:
معرفى رسول خداصلى الله علیه وآله از شیعه
مردى خدمت رسول خداصلى الله علیه وآله عرض كرد: فلان كس به ناموس همسایهاشنگاه مىكند و اگر موقعیتى براى او دست دهد، از عمل ناروا هم هراسىندارد.
پیغمبر اسلام در خشم شد وامر به احضار او كرد. شخصى كه در حضور مقدسشحاضر بود، عرض كرد: او از شیعیان شماست و به دوستى حضرتت و برادرت علىافتخار دارد و از دشمنان شما متنفر و بیزار است. پیغمبر اسلام فرمود:
مگو كه او از شیعیان ماست، زیرا دروغ است. شیعه ما كسى است كه بهدنبال ما بیاید و از ما پیروى كند و این كه در مورد این مرد گفته شد، كار مانیست.
معرفى امام مجتبىعلیه السلام
مردى خدمت نور دیده رسول خداصلى الله علیه وآله شرفیاب شد و عرض كرد: من از شیعیانشما هستم.
امام دوم، حضرت مجتبىعلیه السلام به وى فرمود: اگر مطیع اوامر و نواهى ما هستى،راست گفتى و اگر غیر از این باشى، بر گناهان خویش افزودهاى. هیچ وقت مقامىعالیى را كه دارا نیستى، ادعا مكن و مگوى از شیعیان شمایم، ولى بگوى از دوستانشمایم و دشمن دشمنهاى شما هستم.
معرفى امام حسینعلیه السلام
دیگرى به حضور سید الشهداعلیه السلام عرض كرد: یابن رسول الله! من از شیعیانشمایم.
امام سوم فرمود: از خداى بترس و ادعایى مكن كه خداى به تو بگوید: دروغمىگویى. شیعیان ما كسانى هستند كه دلهاى آنها از هر آلودگى و زنگ و دغل پاكیزهمىباشد، ولى بگوى: من از دوستان شما هستم. (3) .
قیمت فایل فقط 13,000 تومان
برچسب ها : بررسی دروغ در دیندارى , معرفى امام حسین علیه السلام , دروغ در بیم و امید